معنی کاب هدائن - جستجوی لغت در جدول جو
کاب هدائن
فشار وارد کردن، اصرار ورزیدن
ادامه...
فشار وارد کردن، اصرار ورزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیب هدائن
فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن، نهیب زدن
ادامه...
فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن، نهیب زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کل هدائن
انتهای دو چوب یا دو چیزی را به هم تکیه دادن، تکیه دادن، پوست انداختن، پوست انداختن مار یا درخت
ادامه...
انتهای دو چوب یا دو چیزی را به هم تکیه دادن، تکیه دادن، پوست انداختن، پوست انداختن مار یا درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
کش هدائن
دنباله دار کردن سخنی
ادامه...
دنباله دار کردن سخنی
فرهنگ گویش مازندرانی
شب هدائن
سریع بریدن، با یک ضربه چوب را بریدن
ادامه...
سریع بریدن، با یک ضربه چوب را بریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ماچ هدائن
بوسیدن، بوسه زدن
ادامه...
بوسیدن، بوسه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
لاس هدائن
کش دادن، کش دار بودن، دست مالی زنان و گفتگوی مطایبه آمیز
ادامه...
کش دادن، کش دار بودن، دست مالی زنان و گفتگوی مطایبه آمیز
فرهنگ گویش مازندرانی
گال هدائن
سرخ شدن، گل انداختن
ادامه...
سرخ شدن، گل انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
خاش هدائن
بوسیدن
ادامه...
بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بال هدائن
رماندن گوسفندان و هدایت آن ها در یک مسیر مشخص و از پیش تعیین
ادامه...
رماندن گوسفندان و هدایت آن ها در یک مسیر مشخص و از پیش تعیین
فرهنگ گویش مازندرانی
تیب هدائن
دولا شدن و باسن را به هوا بردن
ادامه...
دولا شدن و باسن را به هوا بردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جان هدائن
جان دادن، مردن
ادامه...
جان دادن، مردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکان هدائن
تکان دادن
ادامه...
تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تاج هدائن
تازاندن
ادامه...
تازاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاس هدائن
انبوه شدن، متراکم گشتن
ادامه...
انبوه شدن، متراکم گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاش هدائن
پخش کردن، پاشیدن
ادامه...
پخش کردن، پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
باد هدائن
به باد سپردن، در معرض باد قرار دادن، بوجاری کردن گندم و
ادامه...
به باد سپردن، در معرض باد قرار دادن، بوجاری کردن گندم و
فرهنگ گویش مازندرانی
ا هدائن
آبیاری کردن
ادامه...
آبیاری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی