جدول جو
جدول جو

معنی کاب هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

کاب هدائن
فشار وارد کردن، اصرار ورزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن، نهیب زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
انتهای دو چوب یا دو چیزی را به هم تکیه دادن، تکیه دادن، پوست انداختن، پوست انداختن مار یا درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
دنباله دار کردن سخنی
فرهنگ گویش مازندرانی
سریع بریدن، با یک ضربه چوب را بریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسیدن، بوسه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کش دادن، کش دار بودن، دست مالی زنان و گفتگوی مطایبه آمیز
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ شدن، گل انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رماندن گوسفندان و هدایت آن ها در یک مسیر مشخص و از پیش تعیین
فرهنگ گویش مازندرانی
دولا شدن و باسن را به هوا بردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جان دادن، مردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تازاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
انبوه شدن، متراکم گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پخش کردن، پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به باد سپردن، در معرض باد قرار دادن، بوجاری کردن گندم و
فرهنگ گویش مازندرانی
آبیاری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی